نيايش نه در نيايش گاه يا معبد كه در فضاي باز و بر قلل كوه ها انجام مي شد.ايرانيان باستان عادت داشتند كه بر بلند ترين قله كوهها براي اورمزد قرباني دهند،آنان گنبد آسمان را اورمزد مي نامند و براي خورشيد،ماه،زمين،آتش و آب نيز قرباني مي دهند. محراب هاي آنان نه در معابد كه در بلنداي كوهها و نقش برجسته هاي بزرگ و كتيبه هاي شهرياران نه در مراكز بزرگ تمدن كه بر سينه خرسنگ هاي كوهها جاي داشت.
با وجود تصاوير توصيفي و اسطوره اي ،خدايان ايراني اساطير داستاني ميربوط بدانان اندك است.اين خدايان كه ممكن است با داستان مايه هاي ويژه توصيف انسان چون خدايان گردونه ران و داراي گردونه هاي زيباي طلا كه ارابه هاي آنان را اسبان ناميرا حمل مي كنند توصيف شوند اما ريخت گرايي آنان غالباً صفات آنان را در بر مي گيرد:مثلاً در مهر يشت(از كتب زرتشتيان كه در مورد خدايان پيش زرتشتي است) ميتره(ميترا يا مهر) را هزار چشم و هزار گوش است و اين بدين معناست كه هيچ كس را ياراي خطا كردن و خطا گفتن بدون آنكه او متوجه شود نيست.
سلسله مراتب خدايان بر اساس الگو هاي جامعه انساني ساخته شده و ساختار فرمانروايي خدايان همانند ساختار مراكز زميني(فرمانروايان،جنگجويان و كشاورزان و صنعتگران)سه گانه است.شمار خدايان و ديوان در اساطير ايران بسيار زياد است و شناخت همه آنان از عهده يك فرد خارج است.اما به مهمترين آنان اشاره خواهيم كرد.